رویای با تو بودن...
بازهم برای تو مینویسم تا بدانی که یادتو در لحظه لحظهمن جاریست.
باز هم از دیوارهای فاصله عبور میکنم ودر ژرفای لحظه باتوبودن گممیشوم
و در آن لحظه رویایی اوج در دریای بی پایان چشمانت غرق میشوم
تا در آن لحظهدر نگاه تو گم شوم تا خودم را بیابم واز زندان لحظه های بی تو رها شوم
.....شایدبتوانم به رویای با توبودن برسم
و چه رویای شیرینی است رویای با توبودنرویایی که دست من را به دستان گرم تو میرساند
.آنگاه من در گرمای وجود تو ذوب میشومدر آن زمان دیگر زبان از سخن گفتن عاجز است.
در این رویای دلنشین تنهایدلهای ما هستند که باهم نجوا میکنند،
گویی از پیوند دستهای ما روح ما هم به همپیوند خوردهو
چه زیباست رویای با توبودن
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:عزیزم من که مطالبمو همیشه از وب شمابرنمی دارم که اخه گوگلو که یه سربری بگردی پر از مطالب جورواجوره من که اد نمیام از وب شما بر نمی دارم ای بابا